حمید و حامد
نتایج کنکور امروز اعلام شد و من را تشویق کرد تا داستانی حقیقیتر از واقعیت را تعریف کنم.
دو پسر، هردو در تهران. اولی حمید است و دومی حامد. حمید عاشق معماری است، سرتاسر اتاقش عکسهایی از خرابههای جاودان رم آویزان کرده با چندتا عکس دیگر مثل برجالعرب، آکروپلیس و پوستری بزرگ تر از همه که سردر دانشگاه تهران را نشان میدهد. خانه آرزوهای او. حامد عاشق روانشناسیست، کتابخانهای دارد که کل دیوار شمالی اتاقش را گرفته و پر از آثار فروید، یونگ، سارتر، کامو، شکسپیر، کافکا و چندتایی هم هدایت و دیگران. هر دو در مدرسه استعدادهای درخشان تحصیل میکنند و هممدرسهای هستند ولی چون دبیرستان سیصد دانشآموز همزمان در یک پایه دارد همدیگر را در حد اسم و فامیل هم نمیشناسند. در مرگ آورترین سال تحصیلشان قرار دارند. هر دو خوب درس میخوانند و رویایشان را باور دارند.
روز کنکور میرسد. شب قبل هیچ دانشآموزی که قصد داشته پروندههایش از وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم منتقل شود بیاسترس نخوابیده. حمید و حامد هم همینطور. مکان حوزه حمید و حامد متفاوت است. حمید خیابان آزادی است و حامد دانشگاه آزاد واحد شمال، ته تهران. حمید به ترافیک میخورد و حامد نه. حامد با خیال راحت شروع به دادن آزمون میکند و حمید زیاد دیر نمیرسد ولی استرس دارد. حامد جواب سوال «کدام یک از افراد زیر به بهشت میروند؟ الف: پیامبران ب: نیکوکاران ج: صالحان د: هرسه گزینه» گزینه درست (ج) را انتخاب میکند و حمید گزینه دال را سیاه میکند.برگهها جمع میشوند. میروند به پل بین دو وزارت علوم و آموزش پرورش، سازمان سنجش.
جوابهای کنکور میرسد. حامد از حمید یک الف ب جیم دال درستتر زده یک الف ب جیم دال لعنتی. رتبه حمید دقیقن برابر رتبه آخرین ورودی معماری تهران است و به احتمال زیاد امسال هم به عنوان آخرین نفر میتواند سر کلاس معماری بنشیند. سازمان سنجش اعلام میکند که امسال دانشجویان ریاضی نمیتوانند به رشته روانشناسی بروند. حامد ناراحتتر از حمید است. با مشاور خود مشورت میکند و او میگوید برود معماری و او هم میرود. حامد به عنوان آخرین نفر در کلاس معماری مینشیند.
حامد تا چند وقت پیش معلم هنرم بود .سه ماه پیش گفت بالاخره لیسانس گرفتم، بعد از ۶سال، با معدل دوازده و یازده صدم. تنها یکدهم مانده به افتادن. هیچ وقت هیچ کاری در زمینه معماری نکرده بود و قطعن نمیکند. فقط صندلی آخر رشته معماری دانشگاه تهران را پر کرده بود. به خاطر دوستش با پارتی بازی معلم شده بود و همینجوری پیشرفت کرده بود و الان هزار کار میکرد الا معماری. از حمید هم خیلی وقت است خبر ندارم ولی فکر کنم جایی جز دانشگاه تهران معماری خواند و شرط میبندم که هنوز حسرت این تست را میخورد. «کدام یک از افراد زیر به بهشت میروند؟ الف:پیامبران ب:نیکوکاران ج:صالحان د:هرسه گزینه»